۳۴۸ بار خوانده شده
با هستیام وداع تو و من چه میکند
با فرصت نیامده رفتن چه میکند
بخت سیه زچشمکسان جوهرم نهفت
شبهای تار ذره به روزن چه میکند
فریاد از که پرسم و پیش که جان دهم
کان غایب از نظر به دل من چه میکند
هستی برای هیچکس آسودگی نخواست
گر دوست اینکند به تو دشمن چه میکند
تیغ قضا سر همه درپا فکنده است
گردون درین مصاف به جوشن چه میکند
هرشیشه دل حریف تکوتاز عشق نیست
جاییکه مرد نالهکند زن چه میکند
رنگ به گردش آمدهای در کمین ماست
گر سنگ نیستیم فالاخن چه میکند
دل خنده کار زشتی اعمال کس مباد
زنگی چراغ آینه روشن چه میکند
داغ دل از تلاش نفسها همان بجاست
در سنگ آتش اینهمه دامن چه میکند
آه از مآل خرمی و انبساط عمر
تا گل درین بهار شکفتن چه میکند
دلهای غافل و اثر وعظ تهمت است
بر عضو مرده مالش روغن چه میکند
تسلیم عشق را به رعونت چه نسبت است
بیدل سر بریده به گردن چه میکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
با فرصت نیامده رفتن چه میکند
بخت سیه زچشمکسان جوهرم نهفت
شبهای تار ذره به روزن چه میکند
فریاد از که پرسم و پیش که جان دهم
کان غایب از نظر به دل من چه میکند
هستی برای هیچکس آسودگی نخواست
گر دوست اینکند به تو دشمن چه میکند
تیغ قضا سر همه درپا فکنده است
گردون درین مصاف به جوشن چه میکند
هرشیشه دل حریف تکوتاز عشق نیست
جاییکه مرد نالهکند زن چه میکند
رنگ به گردش آمدهای در کمین ماست
گر سنگ نیستیم فالاخن چه میکند
دل خنده کار زشتی اعمال کس مباد
زنگی چراغ آینه روشن چه میکند
داغ دل از تلاش نفسها همان بجاست
در سنگ آتش اینهمه دامن چه میکند
آه از مآل خرمی و انبساط عمر
تا گل درین بهار شکفتن چه میکند
دلهای غافل و اثر وعظ تهمت است
بر عضو مرده مالش روغن چه میکند
تسلیم عشق را به رعونت چه نسبت است
بیدل سر بریده به گردن چه میکند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.