۲۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۵۳

غم تو نیست، به عیش جهان که پردازد
هوای تیغ تو در سر، به جان که پردازد

چنین که غمزه به یک تیغ می کُشد همه را
به کاوکاو دل خون چکان که پردازد

اگر لب تو نه در دل نمک نشان آمد
به تازه کردن داغ نهان که پردازد

چو عشق یار که هم آلوده سوزد و هم پاک
به قیمت گهر این و آن که پردازد

کرشمه گشت جهانی، چنان که دل می خواست
مگر به سوختن کشتگان که پردازد

اگر نه محرم دردی طلب کند عرفی
به جست و جوی من بی نشان که پردازد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.