۳۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۴۱

چون سنگ وفا به دست گیرد
بس شیشهٔ دل شکست گیرد

بد مست شدم ، مگو که واعظ
آهنگ ترانه پست گیرد

از محتسب آمد این که در خلد
مستم ز می الست گیرد

ما را چه زیان که بهر خود شیخ
آن نامه که نیست هست گیرد

می داغ شود دمی که عرفی
پیمانهٔ خود به دست گیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.