۵۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۰۳

من آن شبِ سیاهم کَزْ ماهْ خشم کردم
من آن گدایِ عورَم کَزْ شاه خشم کردم

از لُطفَم آن یگانه می‌خوانْد سویِ خانه
کردم یکی بَهانه، وَزْ راه خشم کردم

گَر سَر کَشَد نِگارم، وَرْ غم بَرَد قَرارم
هم آه بَرنیارَم، از آه خشم کردم

گاهَم فَریفت با زَر، گاهَم به جاه و لشکر
از زَر چو زَر بِجَستم، وَزْ جاه خشم کردم

ز آهن رُبایِ اَعْظَم، من آهَنَم گُریزان
وَزْ کَهْرُبایِ عالَم، من کاه خشم کردم

ما ذَرّه‌ایم سَرکَش، از چار و پنج و از شش
خود پنج و شش کِه باشد، زَاللّه خشم کردم

این را تو بَرنتابی، زیرا بُرونِ آبی
گَر شِبْهِ آفتابی، زَاشْباه خشم کردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.