۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۶

کسی که رو به حریم رضا نمی آرد
نوید وصل به سویش صبا نمی آرد

کسی به زمرهٔ ارباب دل ندارد راه
که تحفه ای ز نعیم بلا نمی آرد

به آب عشق بنازم که کشتی دل من
کزو به چشمهٔ او بی صفا نمی آرد

زهی شکیب که دست کرشمه بستن دوست
هنوز حسن پری و حیا نمی آرد

به عالمی کندم آفتاب فتنه کباب
که کس پناه به ظل هما نمی آرد

دل اجل شکند ور نه کو دمی کز دوست
هزار قافلهٔ جان، صبا نمی آرد

ازان به میکده برگشتم ازحرم، کانجا
کسی کرشمهٔ زرق و ریا نمی آرد

بگفته شکر تو عرفی ، نمی شود تسلیم
بگو که رسم شهیدان به جا نمی آرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.