۴۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۰۲

دَردِهْ شَرابِ یکسان، تا جُمله جمع باشیم
تا نَقْش‌هایِ خود را یک یک فروتَراشیم

از خویشْ خواب گردیم، هم رنگِ آب گردیم
ما شاخِ یک درختیم، ما جُمله خواجه تاشیم

ما طَبْعِ عشق داریم، پنهانِ آشکاریم
در شهرِ عشقْ پنهان، در کویِ عشقْ فاشیم

خود را چو مُرده بینیم بر گورِ خود نِشینیم
خود را چو زنده بینیم در نوحه رو خراشیم

هر صورتی که رویَد بر آیِنِه‌‌یْ دلِ ما
رَنگِ قَلاش دارد، زیرا که ما قَلاشیم

ما جمعِ ماهیانیم، بر رویِ آب رانیم
این خاکِ بوالْهَوَس را بر رویْ خاکْ پاشیم

تا مُلْکِ عشق دیدیم، سَرخَیلِ مُفْلِسانیم
تا نَقْدِ عشق دیدیم، تُجّارِ بی­قُماشیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۳
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۵/۱ ۲۱:۳۰

ای کاش اشعار با صدا بود