۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۶

بی‌رخت گر بگل نظاره کنیم
دشنه گردیم و سینه پاره کنیم

نه فراموشی و نه یاد کنی
خود بفرمای تا چه چاره کنیم

آتش عشق تو جهانسوز است
هرزه ما از میان کناره کنیم

داغ را هم به داغ سینه نهیم
زخم راهم به زخم چاره کنیم

با همه عیب و فسق و زرق و خیال
عیب رند شرابخواره کنیم

دلق سالوس اگر بیندازیم
بت و زنار آشکاره کنیم

چون رضی صد هزار جان خواهیم
تا فدایش هزار باره کنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.