۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱

زهی طروات حسن و کمال نور و صفا
که از جمال تو بیناست چشم نابینا

کدام خوب علم گشت در جهان به وفا
تو از مقولهٔ خوبان عالمی حاشا

بهار عشق دل از دیده مبتلا گردید
هر آن وفا که توبینی بلاست بر سر ما

زدوده‌اند حریفان ز دل غم کم و بیش
بریده‌اند زبان غازیان ز چون و چرا

اگر تو مرد رهی در طریق عشق رضی
رَهی ز میکده نزدیک‌تر مدان به خدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.