۷۳۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۳۸

مادرم بَختْ بُدَست و پدرمْ جود و کَرَم
فَرَح اِبْنُ الْفَرَح اِبْنُ الْفَرَح اِبْنُ الْفَرَحَم

هین که بَگْلَربَکِ شادی به سعادت بِرَسید
پُر شُد این شهر و بیابانْ سِپَه و طَبْل و عَلَم

گَر به گُرگی بِرَسَم یوسُفِ مَهْ­روی شود
در چَهی گَر بِرَوَم گردد چَهْ باغ اِرَم

آن کِه باشد زِ بَخیلی دلِ او آهن و سنگ
حاتِمِ وَقت شود پیشِ من از جود و کَرَم

خاک چون در کَفِ من زَر شود و نُقرهٔ خام
چون مرا راه زَنَد فِتْنه گَرِ زَرّ و دِرَم؟

صَنَمی دارم گَر بویِ خوشش فاش شود
جانْ پَذیرد زِ خوشی گَر بُوَد از سنگْ صَنَم

مُرد غَم در فَرَحَش که جَبَرَاللّهُ عَزاک
آنچُنان تیغ چگونه نَزَنَد گَردنِ غَم؟

بِسِتانَد به سِتَم او دلِ هر کِه خواهد
عَدْل­ها جُمله غُلامانِ چُنین ظُلْم و سِتَم

آن چه خال است بر آن رُخ که اگر جِلْوه کُند
زود بیگانه شود در هَوَسَش خالْ زِعَم

گفتم اَرْبس کُنم و قِصّه فروداشت کُنم
تو تَمامَش کُنی و شَرح کُنی گفت نَعَم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.