۲۷۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۱۳

لب بی‌صرفه نوا جهل سبق می‌باشد
خامه شایان عرق در خور شق می‌باشد

با ادب باش که در انجمن یکتایی
دعوی باطلت اندیشهٔ حق می‌باشد

بلبلان قصه مخوانید که در مکتب عشق
دفترگل پر پروانه ورق می‌باشد

هرکجا غیرت حسن انجمن‌آرای حیاست
خجلت از آینه‌داران عرق می‌باشد

در قناعت اگر ابرام نجوشد چو حباب
سکتهٔ وضع رضا سد رمق می‌باشد

جوع و شهوت همه جا پرده در دلکوبی‌ست
نغمهٔ دهر ز قانون نهق می‌باشد

خون ما مغتنم ‌گرد سر تمکین‌ گیر
چترکوه از پر طاووس شفق می‌باشد

سنگ هم درکف اطفال ندارد آرام
دور مجنون چقدر سست نسق می‌باشد

ورق جود کریمان جهان برگردید
نان محتاج ‌کنون پشت طبق می‌باشد

بید‌ل از خلق جهان عشوهٔ خوبی نخوری
غازهٔ چهرهٔ این قوم به حق می‌باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.