۷۰۶ بار خوانده شده
تا لبش در نظرم میگذرد
آبگشتن ز سرم میگذرد
فصل گل منفعلم باید ساخت
ابر بی چشم ترم میگذرد
زین گذرگه به کجا دل بندم
هرچه را مینگرم میگذرد
در بغل نامهٔ عتقا دارم
خبرم بیخبرم میگذرد
حلقه شد قامت و محرم نشدم
عمر بیرون درم میگذرد
جادهٔ پیسپر تسلیمم
هر چه آید به سرم میگذرد
ششجهت غلغل صور است اما
همه در گوش کرم میگذرد
مژهای باز نکردم هیهات
پر زدن زیر پرم میگذرد
موج اینبحر نفس راست نکرد
به وطن در سفرم میگذرد
هر طرف سایهصفت میگذرم
یک شب بیسحرم میگذرد
کاش با یأس توان ساخت چو بید
بیبری هم ز برم میگذرد
دل ندانم به کجا میسوزد
دود شمعی ز سرم میگذرد
خاکم امروز غبارانگیز است
پستی از بام و درم میگذرد
کاروان الم و عیش کجاست
من ز خود میگذرم میگذرد
چند چون شمع نگریم بیدل
انجمن از نظرم میگذرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
آبگشتن ز سرم میگذرد
فصل گل منفعلم باید ساخت
ابر بی چشم ترم میگذرد
زین گذرگه به کجا دل بندم
هرچه را مینگرم میگذرد
در بغل نامهٔ عتقا دارم
خبرم بیخبرم میگذرد
حلقه شد قامت و محرم نشدم
عمر بیرون درم میگذرد
جادهٔ پیسپر تسلیمم
هر چه آید به سرم میگذرد
ششجهت غلغل صور است اما
همه در گوش کرم میگذرد
مژهای باز نکردم هیهات
پر زدن زیر پرم میگذرد
موج اینبحر نفس راست نکرد
به وطن در سفرم میگذرد
هر طرف سایهصفت میگذرم
یک شب بیسحرم میگذرد
کاش با یأس توان ساخت چو بید
بیبری هم ز برم میگذرد
دل ندانم به کجا میسوزد
دود شمعی ز سرم میگذرد
خاکم امروز غبارانگیز است
پستی از بام و درم میگذرد
کاروان الم و عیش کجاست
من ز خود میگذرم میگذرد
چند چون شمع نگریم بیدل
انجمن از نظرم میگذرد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.