۳۲۰ بار خوانده شده
در تکلم از ندامت هیچکس آسوده نیست
جنبش لب یکقلم جزدست برهم سوده نیست
راحت آبادی که مردم جنتش نامیدهاند
بیتکلف این سخن غیر از لب نگشوده نیست
گر زبان ز شوخی اظهار وادزدد نفس
صافی آیینهٔ مطلب غبار اندوده نیست
پاس ناموس سخن در بیزبانی روشن اسب
هیچ مضمونی درین صورت نفس فرسوده نیست
قطرهها از ضبط موج آیینهدارگوهرند
تا شود روشنکه سعی خامشی بیهوده نیست
گفتگو بیدل دلیل هرزهتازیهای ماست
تا جرس فریاد داردکاروان آسوده نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جنبش لب یکقلم جزدست برهم سوده نیست
راحت آبادی که مردم جنتش نامیدهاند
بیتکلف این سخن غیر از لب نگشوده نیست
گر زبان ز شوخی اظهار وادزدد نفس
صافی آیینهٔ مطلب غبار اندوده نیست
پاس ناموس سخن در بیزبانی روشن اسب
هیچ مضمونی درین صورت نفس فرسوده نیست
قطرهها از ضبط موج آیینهدارگوهرند
تا شود روشنکه سعی خامشی بیهوده نیست
گفتگو بیدل دلیل هرزهتازیهای ماست
تا جرس فریاد داردکاروان آسوده نیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.