۶۲۸ بار خوانده شده
مرا گویی چه سانی؟ من چه دانم
کُدامی وَزْ کیانی؟ من چه دانم
مرا گویی چُنین سَرمَست و مَخْمور
زِ چه رَطْل گِرانی؟ من چه دانم
مرا گویی در آن لب او چه دارد
کَزو شیرین زَبانی؟ من چه دانم
مرا گویی دَرین عُمرت چه دیدی
بِهْ از عُمر و جوانی؟ من چه دانم
بِدیدم آتشی اَنْدَر رُخِ او
چو آبِ زندگانی من چه دانم
اگر من خود تواَم پس تو کُدامی؟
تو اینی یا تو آنی من چه دانم
چُنین اندیشهها را من کِه باشم؟
تو جانِ مِهْربانی من چه دانم
مرا گویی که بر راهَش مُقیمی
مَگَر تو راهْبانی؟ من چه دانم
مرا گاهی کَمان سازی گَهی تیر
تو تیری یا کَمانی؟ من چه دانم
خُنُک آن دَم که گویی جانْت بَخشَم
بگویم من تو دانی من چه دانم
زِ بیصَبری بگویم شَمس تبریز
چُنینیّ و چُنانی من چه دانم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کُدامی وَزْ کیانی؟ من چه دانم
مرا گویی چُنین سَرمَست و مَخْمور
زِ چه رَطْل گِرانی؟ من چه دانم
مرا گویی در آن لب او چه دارد
کَزو شیرین زَبانی؟ من چه دانم
مرا گویی دَرین عُمرت چه دیدی
بِهْ از عُمر و جوانی؟ من چه دانم
بِدیدم آتشی اَنْدَر رُخِ او
چو آبِ زندگانی من چه دانم
اگر من خود تواَم پس تو کُدامی؟
تو اینی یا تو آنی من چه دانم
چُنین اندیشهها را من کِه باشم؟
تو جانِ مِهْربانی من چه دانم
مرا گویی که بر راهَش مُقیمی
مَگَر تو راهْبانی؟ من چه دانم
مرا گاهی کَمان سازی گَهی تیر
تو تیری یا کَمانی؟ من چه دانم
خُنُک آن دَم که گویی جانْت بَخشَم
بگویم من تو دانی من چه دانم
زِ بیصَبری بگویم شَمس تبریز
چُنینیّ و چُنانی من چه دانم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.