۳۴۲ بار خوانده شده
اَیا یاری که در تو ناپَدیدم
تو را شکلِ عَجَب در خواب دیدم
چو خاتونانِ مصر از عشقِ یوسُف
تُرَنج و دستْ بیخود میبُریدم
کجا آن مَه؟ کجا آن چَشمِ دوشین؟
کجا آن گوشْ کانها میشنیدم؟
نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دَم
نه آن دندانْ که لَب را میگَزیدم
مَنَم اَنْبارِ آکنده زِ سودا
کَزان خَرمَن همه سودا کَشیدم
تو آرامِ دلِ سوداییانی
تو ذَاالْنّون و جُنَید و بایَزیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تو را شکلِ عَجَب در خواب دیدم
چو خاتونانِ مصر از عشقِ یوسُف
تُرَنج و دستْ بیخود میبُریدم
کجا آن مَه؟ کجا آن چَشمِ دوشین؟
کجا آن گوشْ کانها میشنیدم؟
نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دَم
نه آن دندانْ که لَب را میگَزیدم
مَنَم اَنْبارِ آکنده زِ سودا
کَزان خَرمَن همه سودا کَشیدم
تو آرامِ دلِ سوداییانی
تو ذَاالْنّون و جُنَید و بایَزیدم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.