۲۵۲ بار خوانده شده
ای که دنیا و جلالش دیدهای خمیازه است
همچو مستیگر مآلش دیدهای خمیازه است
حسرتی میبالد از خاک بهار اعتبار
قدکشیدن کز نهالش دیدهای خمیازه است
غنچه نقد راحتش از پیکر افسرده است
گل اگر عرضکمالش دیدهای خمیازه است
بادهپیمایی همین درس خموشان تو نیست
ورنه عالم قیل و قالش دیدهای خمیازه است
میچکد مخموری از آغوش جام کاینات
گر همه چرخ و هلالش دیدهای خمیازه است
نعمت فقروغنا همآرزویی بیش نیست
گر ز چینی تا سفالش دیدهای خمیازه است
ساغر لبتشنگان عشق راکوثرکجاست
هرچه از موج زلالش دیدهای خمیازه است
حیرتم در جلوهاش آهسته میگوید بهگوش
اینکه آغوش وصالش دیدهای خمیازه است
طایر ما را چو مژگان رخصت پرواز نیست
آنجه در آغوش بالش دیدهای خمیازه است
بادهٔهستی کهدردشوهمو صافشنیستیست
چونسحرگر اعتدالش دیدهای خمیازه است
آخر ای بیدل چهکردی حاصل بزم وصال
وقفچشمتتاجمالش دیدهایخمیازه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
همچو مستیگر مآلش دیدهای خمیازه است
حسرتی میبالد از خاک بهار اعتبار
قدکشیدن کز نهالش دیدهای خمیازه است
غنچه نقد راحتش از پیکر افسرده است
گل اگر عرضکمالش دیدهای خمیازه است
بادهپیمایی همین درس خموشان تو نیست
ورنه عالم قیل و قالش دیدهای خمیازه است
میچکد مخموری از آغوش جام کاینات
گر همه چرخ و هلالش دیدهای خمیازه است
نعمت فقروغنا همآرزویی بیش نیست
گر ز چینی تا سفالش دیدهای خمیازه است
ساغر لبتشنگان عشق راکوثرکجاست
هرچه از موج زلالش دیدهای خمیازه است
حیرتم در جلوهاش آهسته میگوید بهگوش
اینکه آغوش وصالش دیدهای خمیازه است
طایر ما را چو مژگان رخصت پرواز نیست
آنجه در آغوش بالش دیدهای خمیازه است
بادهٔهستی کهدردشوهمو صافشنیستیست
چونسحرگر اعتدالش دیدهای خمیازه است
آخر ای بیدل چهکردی حاصل بزم وصال
وقفچشمتتاجمالش دیدهایخمیازه است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.