۳۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۹۱

خَلْقان همه نیک‌اَند جُز این تَنْ که گُزیدیم
که از سَفَهَش بَسْ سَرِ انگشتْ گَزیدیم

گَر هیچ گُریزی، بِگُریز از هَوَسِ خویش
زیرا همه رنج از هَوَسِ بیهُده دیدیم

وَاللّهْ که مَفَرّی به جُز از فَرِّ رُخَش نیست
کَنْدَر خُضَر و گُلْشَنِ او می‌نِگَریدیم

هر روز که بَرخیزی، رو پاکْ بِشویی
آن سویْ دو، ای دل که گَهِ دَرد دَویدیم

آن سوی که در ساعتِ دشوار دلِ خَلْق
آید که‌ خدایا همه مُحتاج و مُریدیم

هر دانه که چیدیم، همه دامِ بَلا بود
سویِ تو پَراِشْکَسته و تَن خَسته پَریدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.