۷۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۶۲

صورتگَرِ نَقّاشم، هر لحظه بُتی سازم
وان گَهْ همه بُت‌ها ‌را، در پیشِ تو بُگْدازم

صد نَقْش بَرانگیزم، با روحْ دَرآمیزم
چون نَقْشِ تو را بینم، در آتشش اندازم

تو ساقیِ خَمّاری، یا دشمنِ هُشیاری
یا آن کِه کُنی ویران، هر خانه که می‌سازم

جانْ ریخته شُد بر تو، آمیخته شُد با تو
چون بویِ تو دارد جانْ، جان را هَله بِنْوازم

هر خون که زِ من رویَد، با خاکِ تو می‌گوید‌
با مِهرِ تو هم رَنگم، با عشقِ تو هَنْبازم

در خانهٔ آب و گِل،‌‌ بی‌‌توست خَرابْ این دل
یا خانه دَرآ جانا یا خانه بِپَردازم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.