۳۱۰ بار خوانده شده
خاکسار تو تپیدن کند آغاز چرا
جرس آبله بیرون دهد آواز چرا
جذب حسنتگره از بیضهٔ فولادگشود
دیدهٔ ما به جمال تو نشد باز چرا
گرد ما راکه نشستهست به راه طلبت
به خرامی نتوانکرد سرافراز چرا
دل بهدست تو وما ازتو، دگر مانعکیست
خودنمایی نکند آینه آغاز چرا
سیل بنیاد حبابست نظر واکردن
هوش ما هم نشود خانه برانداز چرا
ساز بیتابی دلگرنه عروج آهنگ است
نفس از نیم تپش میشود آواز چرا
گرنه سازیست یقین رابطهٔ هر بم وزیر
شکوه شد زمزمهٔ طالع ناساز چرا
بینگاهی اگر از عیب و هنر مستغنیست
حیرت آینه دارد لب غماز چرا
آتشی نیستکه آخر نشود خاکستر
پی انجام نمیگیری از آغاز چرا
نیست جز تو خودشکنی دامن اقبال بلند
آخر ای مشت غبار این همه پرواز چرا
بیدل آیینهٔ معشوقنما در بر تست
این نیازیکه تو داری نشود ناز چرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جرس آبله بیرون دهد آواز چرا
جذب حسنتگره از بیضهٔ فولادگشود
دیدهٔ ما به جمال تو نشد باز چرا
گرد ما راکه نشستهست به راه طلبت
به خرامی نتوانکرد سرافراز چرا
دل بهدست تو وما ازتو، دگر مانعکیست
خودنمایی نکند آینه آغاز چرا
سیل بنیاد حبابست نظر واکردن
هوش ما هم نشود خانه برانداز چرا
ساز بیتابی دلگرنه عروج آهنگ است
نفس از نیم تپش میشود آواز چرا
گرنه سازیست یقین رابطهٔ هر بم وزیر
شکوه شد زمزمهٔ طالع ناساز چرا
بینگاهی اگر از عیب و هنر مستغنیست
حیرت آینه دارد لب غماز چرا
آتشی نیستکه آخر نشود خاکستر
پی انجام نمیگیری از آغاز چرا
نیست جز تو خودشکنی دامن اقبال بلند
آخر ای مشت غبار این همه پرواز چرا
بیدل آیینهٔ معشوقنما در بر تست
این نیازیکه تو داری نشود ناز چرا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.