۳۰۵ بار خوانده شده
سرینبودبه وحشتزبزمجستنمارا
فشار تنگی دلها شکست دامن ما را
چواشک بی سر و پایی جنون شوقکهدارد
زکف نداد دویدن عنان دیدن ما را
رسیدهایم ز هر دم زدن به عالم دیگر
سراغ ازنفس ماکنید مسکن ما را
سیاه روزی شمع آشکار شد زتأمل
بهپیشپا چه بلاییست طبع روشن ما را
کجا رویمکه بیداد دل رسد به شنیدن
به سرمه داد نگاهش غبار شیون ما را
نگهچو جوهر آیینه سوخت ریشهبهمژگان
ز شرم حسنکه دادند آبگلشن ما را
فلک چوسبحه درین خشکسال قحط مروت
به پای ریشه دوانید تخم خرمن ما را
نفس به قید دل افسرده همچو موج بهگوهر
همین یک آبله استادگیست رفتن ما را
عروج نازگلی بود از بهار ضعیفی
به پا فتاد سرما ز پا فتادن ما را
جز انفعال ندارد هلاک مور تلافی
دیت همین فرق جبههایستکشتن ما را
زشرم وسوسه دادیم عرض شهرت بیدل
که فکرما نکند تیره، طبع روشن ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
فشار تنگی دلها شکست دامن ما را
چواشک بی سر و پایی جنون شوقکهدارد
زکف نداد دویدن عنان دیدن ما را
رسیدهایم ز هر دم زدن به عالم دیگر
سراغ ازنفس ماکنید مسکن ما را
سیاه روزی شمع آشکار شد زتأمل
بهپیشپا چه بلاییست طبع روشن ما را
کجا رویمکه بیداد دل رسد به شنیدن
به سرمه داد نگاهش غبار شیون ما را
نگهچو جوهر آیینه سوخت ریشهبهمژگان
ز شرم حسنکه دادند آبگلشن ما را
فلک چوسبحه درین خشکسال قحط مروت
به پای ریشه دوانید تخم خرمن ما را
نفس به قید دل افسرده همچو موج بهگوهر
همین یک آبله استادگیست رفتن ما را
عروج نازگلی بود از بهار ضعیفی
به پا فتاد سرما ز پا فتادن ما را
جز انفعال ندارد هلاک مور تلافی
دیت همین فرق جبههایستکشتن ما را
زشرم وسوسه دادیم عرض شهرت بیدل
که فکرما نکند تیره، طبع روشن ما را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.