۳۵۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۴۴۲

زهی سَرگشته در عالَم، سَر و سامان که من دارم
زِهی در راهِ عشقِ تو، دلِ بِریان که من دارم

وگَر در راه بازارِ غَمِ عشقَت خریدارم
به صد جان‌ها بِنَفْروشم زِ عشقت آنچه من دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.