۳۷۸ بار خوانده شده
آخرزفقر بر سر دنیا زدیم پا
خلقی به جاه تکیه زد وما زدیم پا
فرقی نداشت عزت وخواریدرین بساط
بیدارشد غنا به طمع تا زدیم پا
از اصل، دور ماند جهانی به ذوق فرع
ما هم یک آبگینه به خارا زدیم پا
عمریست طعمهخوار هجوم ندامتیم
یارب چرا چوموج به دریا زدیم پا
زین مشت پرکه رهزن آرامکس مباد
برآشیان الفت عنقا زدیم پا
قدر شکستدل نشناسی ستمکشیست
ما بیخبربه ریزة مینا زدیم پا
طی شد به وهم عمرچه دنیا چهآخرت
زین یک نفس تپش بهکجاها زدیم پا
مژگان بسته سیر دو عالم خیال داشت
از شوخی نگه به تماشا زدیم پا
شرم سجود او عرقی چند سازکرد
کز جبهه سودنی به ثریا زدیم پا
واماندگی چو موجگهر بیغنا نبود
بر عالمی ز آبلهٔ پا زدیم پا
چون اشک شمع در قدم عجز داشتیم
لغزیدنیکه بر همه اعضا زدیم پا
بیدل ز بس سراسراین دشتکلفت است
جزگرد برنخاست به هرجا زدیم پا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خلقی به جاه تکیه زد وما زدیم پا
فرقی نداشت عزت وخواریدرین بساط
بیدارشد غنا به طمع تا زدیم پا
از اصل، دور ماند جهانی به ذوق فرع
ما هم یک آبگینه به خارا زدیم پا
عمریست طعمهخوار هجوم ندامتیم
یارب چرا چوموج به دریا زدیم پا
زین مشت پرکه رهزن آرامکس مباد
برآشیان الفت عنقا زدیم پا
قدر شکستدل نشناسی ستمکشیست
ما بیخبربه ریزة مینا زدیم پا
طی شد به وهم عمرچه دنیا چهآخرت
زین یک نفس تپش بهکجاها زدیم پا
مژگان بسته سیر دو عالم خیال داشت
از شوخی نگه به تماشا زدیم پا
شرم سجود او عرقی چند سازکرد
کز جبهه سودنی به ثریا زدیم پا
واماندگی چو موجگهر بیغنا نبود
بر عالمی ز آبلهٔ پا زدیم پا
چون اشک شمع در قدم عجز داشتیم
لغزیدنیکه بر همه اعضا زدیم پا
بیدل ز بس سراسراین دشتکلفت است
جزگرد برنخاست به هرجا زدیم پا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.