۳۱۶ بار خوانده شده

غزل زنده رود

این گل و لاله تو گوئی که مقیم اند همه
راه پیما صفت موج نسیم اند همه

معنی تازه که جوئیم و نیابیم کجاست
مسجد و مکتب و میخانه عقیم اند همه

حرفی از خویشتن آموز و در آن حرف بسوز
که درین خانقه بی سوز کلیم اند همه

از صفا کوشی این تکیه نشینان کم گوی
موی ژولیده و ناشسته گلیم اند همه

چه حرمها که درون حرمی ساخته اند
اهل توحید یک اندیش و دو نیم اند همه

مشکل این نیست که بزم از سر هنگامه گذشت
مشکل این است که بی نقل و ندیم اند همه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پیغام افغانی با ملت روسیه
گوهر بعدی:فلک زهره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.