۳۶۶ بار خوانده شده

ای خدای مهر و مه خاک پریشانی نگر

ای خدای مهر و مه خاک پریشانی نگر
ذره ئی در خود فرو پیچد بیابانی نگر

حسن بی پایان درون سینهٔ خلوت گرفت
آفتاب خویش را زیر گریبانی نگر

بر دل آدم زدی عشق بلاانگیز را
آتش خود را به آغوش نیستانی نگر

شوید از دامان هستی داغهای کهنه را
سخت کوشیهای این آلوده دامانی نگر

خاک ما خیزد که سازد آسمان دیگری
ذره ناچیز و تعمیر بیابانی نگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ما که افتنده تر از پرتو ماه آمده ایم
گوهر بعدی:’شاخ نهال سدره ئی خار و خس چمن مشو»
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.