۳۳۴ بار خوانده شده

نفس شمار به پیچاک روزگار خودیم

نفس شمار به پیچاک روزگار خودیم
مثال بحر خروشیم و درکنار خودیم

اگرچه سطوت دریا امان بکس ندهد
بخلوت صدف او نگاهدار خودیم

ز جوهری که نهان است در طبیعت ما
مپرس صیرفیان را که ما عیار خودیم

نه از خرابهٔ ما کس خراج می خواهد
فقیر راه نشینیم و شهریار خودیم

درون سینهٔ ما دیگری چه بوالعجبی است
کرا خبر که توئی یا که ما دچار خودیم

گشای پرده ز تقدیر آدم خاکی
که ما به رهگذر تو در انتظار خودیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را
گوهر بعدی:به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.