۳۴۹ بار خوانده شده

درین میخانه ای ساقی ندارم محرمی دیگر

درین میخانه ای ساقی ندارم محرمی دیگر
که من شاید نخستین آدمم از عالمی دیگر

دمی این پیکر فرسوده را سازی کف خاکی
فشانی آب و از خاک آتش انگیزی دمی دیگر

بیار آن دولت بیدار و آن جام جهان بین را
عجم را داده ئی هنگامهٔ بزم جمی دیگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شب من سحر نمودی که به طلعت آفتابی
گوهر بعدی:بجهان دردمندان تو بگو چه کار داری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.