۳۱۳ بار خوانده شده

فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه

فرقی ننهد عاشق در کعبه و بتخانه
این جلوت جانانه آن خلوت جانانه

شادم که مزار من در کوی حرم بستند
راهی ز مژه کاوم از کعبه به بتخانه

از بزم جهان خوشتر از حور جنان خوشتر
یک همدم فرزانه وز باده دو پیمانه

هر کس نگهی دارد هر کس سخنی دارد
در بزم تو می خیزد افسانه ز افسانه

این کیست که بر دلها آورده شبیخونی
صد شهر تمنا را یغما زده ترکانه

در دشت جنون من جبریل زبون صیدی
یزدان به کمند آور ای همت مردانه

اقبال به منبر زد رازی که نباید گفت
نا پخته برون آمد از خلوت میخانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است
گوهر بعدی:بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.