۳۲۴ بار خوانده شده

تهذیب

انسان که رخ ز غازهٔ تهذیب بر فروخت
خاک سیاه خویش چو آئینه وانمود

پوشید پنجه را ته دستانه حریر
افسونی قلم شد و تیغ از کمر گشود

این بوالهوس صنم کدهٔ صلح عام ساخت
رقصید گرد او به نواهای چنگ و عود

دیدم چو جنگ پرده ناموس او درید
جز یسفک الدما و «خصیم مبین» نبود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:عشق
گوهر بعدی:بهار تا به گلستان کشید بزم سرود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.