۶۰۶ بار خوانده شده

بهار عشق

روان پرور بود خرم بهاری
که گیری پای سروی دست یاری

و گر یاری ندارد لاله رخسار
بود یکسان به چشمت لاله و خار

چمن بی همنشین زندان جانست
صفای بوستان از دوستان است

غمی در سایه جانان نداری
و گر جانان نداری جان نداری

بهار عاشقان رخسار یار است
که هر جا نوگلی باشد بهار است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مریم سپید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.