۳۸۸ بار خوانده شده

ترک خودپرستی کن

گر به چشم دل جاناجلوه های ما بینی
در حریم اهل دل جلوه ی خدا بینی

راز آسمان ها را در نگاه ما خوانی
نور صبحگاهی را بر جبین ما بینی

در مصاف مسکینان چرخ را زبون یابی
با شکوه ی درویشان شاه را گدا بینی

گر طلب کنی از جان عشق و دردمندی را
عشق را هنر یابی درد را دوا بینی

چون صبا ز خار و گل ترک آشنایی کن
تا بهر چه روی آری روی آشنا بینی

نی ز نغمه واماند چون ز لب جدا ماند
وای اگر دل خود را از خدا جدا بینی

تار و پود هستی را سوختیم و خرسندیم
رند عافیت سوزی همچو ما کجا بینی

تابد از دلم شب ها پرتوی چو کوکب ها
صبح روشنم خوانی گر شبی مرا بینی

ترک خودپرستی کن عاشقی و مستی کن
تا ز دام غم خود را چون رهی رها بینی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ماجرای اشک
گوهر بعدی:گوهر تابناک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.