۲۷۰ بار خوانده شده

اذا اراد الله بقوم خیراً ابتلاهم‌، فصل فی الضحی والبکاء

تا توانی به خنده لب بگشای
سردندان به خنده در منمای

خندهٔ هرزه آبروی برد
راز پنهان میان کوی برد

با پسر اینچنین مثل زد سام
گریه بهتر زخندهٔ بی هنگام

گریهٔ ابر بین وخندهٔ برق
درنگر تا که چیست اینجا فرق

ابر از آن گریه نعمت اندوزد
برق از آن خنده آتش افروزد

ابلهی از گزا ف می‌خندید
زیرکی آن بدید و نپسندید

گفت ای بی حیا و بی آزرم
اینچنین خندی و نداری شرم

گریهٔ تو زظلم و بیدادی
به که بی وقت خنده و شادی

خندهٔ هرزه آیت‌ جهل است
مرد بیهوده خند، نا اهل است

هان و هان تا نخندی ای‌ خیره
که بسی خنده دل کند تیره

هیچ شک نیست اندرین گفتار
گریه آید زخندهٔ بسیار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل فی البلا
گوهر بعدی:کثرة الضحک تمیت القلب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.