۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۰۳

گَر تو تَنگ آیی زِ ما، زوتَر بُرون رو، ای حَریف
کَزْ تُرُش رویی همی‌رَنجَد دِلارام ِظَریف

گَر همی‌اِنْکارِ خود پنهان کُنی، بر رویِ تو
می نِمایَد دُشمنی‌ها بر رُخِ تو لیفْ لیف

روز گِردَک بر رُخِ داماد می‌باشد نِشان
از جَمالِ او که نامَش کرد رومی نیف نیف

چون خداوندْ شَمسِ دین چوگان زَنَد، یارش کجاست؟
وَرْ بر اسبِ فَضْل بِنْشینَد، کجا دارد رَدیف؟

خوان و بَزمِ هر دو عالَم، نَزدِ بَزمِ شمسِ دین
چون یکی کاسه پُرآش و بر سَرِ او یک رَغیف

وان رَغیف و آش و کاسه، صَدْقه تبریز دان
از کَمال و حُرمَتِ شهرِ شَهَنشاهِ شَریف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.