۲۶۵ بار خوانده شده

قطعه شمارهٔ ۷۱

عقل را گفتم که عمری پیش ازین چوپانیان
گردن از گردون گردان از چه می‌افراشتند

این زمان آخر چرا زین سان جدا از خان مان
پشت بر کردند و روی از دشمنان برداشتند

گفت ای غافل تو از صورتگران روزگار
نیستی آگه کزین صورت بسی انگاشتند

پیش ازین چون گله در صحرای گیتی مردمان
خویشتن را گرگ یکدیگر همی پنداشتند

چون نبود این گله را از حفظ چوپانی گریز
میر چوپان را به چوپانی برو بگماشتند

میر چوپان را به چوپانی گریز
گرگ و میش آن داوری را از میان برداشتند

تا به عهد دولتت شاهنشه ایران رسد
گله را ار خواستند ار نه بدو بگذاشتند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۷۰
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.