۲۹۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۷

نو بهار است ای صنم، عیش بهار آغاز کن
ساخت برگ گل صبا، برگ صبوحی ساز کن

غنچه مستور در بستان ورق را باز کرد
عارفا از نام مستوری ورق را باز کن

گر شرابی می‌خوری، با نرگس مخمور خور
ور حریفی می‌کنی، با بلبل دمساز کن

لاله و نرگس به هم جام صبوحی می‌کشند
صبح خیزان چمن را مطربا آواز کن

راستی بستان مقام دلنوازست این زمان
خوش نوایی در مقام دلنواز آغاز کن

می‌دهند آوازه گل بلبلان خیز ای صبا!
از دهان غنچه رو در گوش ساقی راز کن

باد جان می‌بازد ای گل در هوایت گر تو نیز
خرده‌ای داری نثار عاشق جانباز کن

از سر نازست مایل بر لب جو قد سرو
سرو قدا بر لب جو، میل سرو ناز کن

باش فارغ بال اگر چون بلبلی ز ارباب بال
مست و عاشق در هوای گلرخی پرواز کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.