۲۹۰ بار خوانده شده
سالک راه تو را با مالک رضوان چه کار؟
عابدان قبله را با کفر و با ایمان چه کار؟
طالب درمان نه مرد کار درد عاشقی است
دردمندان غمت را با غم درمان چه کار؟
صحبت گل را و دل را، هر دو عالم واسطه
وصل جانانست ورنی جسم را با جان چه کار؟
چون زلیخای هوایت دامن جانم گرفت
یوسف جان مرا در بند و در زندان چه کار؟
عقل میگوید که این راهی است بیپایان مرو
گو برو عقلا تو را با بی سرو سامان چه کار؟
جان سپر کردیم و میجوییم زخمش را به جان
هر که او را نیست این قوت درین میدان چه کار؟
مدعی را از جمالش نیست خطی، کان چمن
عندلیبان راست، زاغان را در آن بستان چه کار؟
کار من عشق است و مذهب عاشقی و هر کسی
مذهبی دارد تو را با مذهب سلمان چه کار؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عابدان قبله را با کفر و با ایمان چه کار؟
طالب درمان نه مرد کار درد عاشقی است
دردمندان غمت را با غم درمان چه کار؟
صحبت گل را و دل را، هر دو عالم واسطه
وصل جانانست ورنی جسم را با جان چه کار؟
چون زلیخای هوایت دامن جانم گرفت
یوسف جان مرا در بند و در زندان چه کار؟
عقل میگوید که این راهی است بیپایان مرو
گو برو عقلا تو را با بی سرو سامان چه کار؟
جان سپر کردیم و میجوییم زخمش را به جان
هر که او را نیست این قوت درین میدان چه کار؟
مدعی را از جمالش نیست خطی، کان چمن
عندلیبان راست، زاغان را در آن بستان چه کار؟
کار من عشق است و مذهب عاشقی و هر کسی
مذهبی دارد تو را با مذهب سلمان چه کار؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.