۳۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۴۸

الا ای که دلها نهان میربائی
کجائی کجائی کجائی کجائی

میان من و بزم وصل تو تا کی
جدائی جدائی جدائی جدائی

تو با این لطافت چنین بیمروت
چرائی چرائی چرائی چرائی

که گفتت سراپا وفائی غلط گفت
جفائی جفائی جفائی جفائی

بکام کسی چون نهٔ می نگوئی
کرائی کرائی کرائی کرائی

چه خواهد شدن ایشب هجر اگر تو
سرائی سرائی سرائی سرائی

چه پرسی که فیض از غم ما چه خواهد
رهائی رهائی رهائی رهائی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.