۳۲۳ بار خوانده شده
نگاه ار میکنی جان میفزائی
تغافل میکنی دل میربائی
قیامت در قیامت مینماید
قیامت را بقامت مینمائی
مرا صد غصه از دل میگشاید
ز زلفت گره چون میگشائی
غمم ز آینهٔ دل میزداید
ز دل گر کینهٔ من میزدائی
حیاتی بر حیاتم میفزاید
چو در لطف نهانم میفزائی
تنت هر موی دارد مویهٔ فیض
چو حرف عشق جانان میسرائی
سر درج حقایق میگشاید
چو در وصف بتان لب میگشائی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تغافل میکنی دل میربائی
قیامت در قیامت مینماید
قیامت را بقامت مینمائی
مرا صد غصه از دل میگشاید
ز زلفت گره چون میگشائی
غمم ز آینهٔ دل میزداید
ز دل گر کینهٔ من میزدائی
حیاتی بر حیاتم میفزاید
چو در لطف نهانم میفزائی
تنت هر موی دارد مویهٔ فیض
چو حرف عشق جانان میسرائی
سر درج حقایق میگشاید
چو در وصف بتان لب میگشائی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.