۳۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۰۲

به آفتابْ شَهَم گفت هین مَکُن این ناز
که گَر تو روی بِپوشی کنیم ما رو باز

دَمی که شَعْشَعهٔ این جَمال دَرتابَد
صد آفتاب شود آن زمانْ سیاه و مَجاز

کسی شود به تو غِرّه که رویِ دوست ندید
کسی که دید مرا کِی کُند تو را اِعْزاز؟

زِ گازُران مَگُریز و به زیرِ ابر مَرو
که ابر را و تو را من دَرآوَرَم به نیاز

اگر چه جان و جهانیّ خوش به توست جهان
نِگون شَوی چو رُخَمْ دِلْبَری کُند آغاز

مرا هزار جهان است پُر زِ نور و نَعیم
چه ناز می‌رَسَدَت با من ای کَمین خَبّاز؟

عِباد را بِرَهانَم زِ نان و از نانْبا
حَیاتِ من بِدَهَدْشان حَیات و عُمرِ دراز

زِ آفتاب گُذشتیم خیز ای ناهید
بیار باده و نُقْل و نَبات و نِی بِنَواز

زَمانه با تو نَسازد تو سازوارَش کُن
به چَنگِ ما دِهْ سَغْراق و چنگ را دِهْ ساز

نَبات و جامد و حیوان همه زِ تو مَستند
دَمی بدین دو سه مَخْمورِ بی‌نَوا پَرداز

حَیاتْ با تو خوش است و مَماتْ با تو خوش است
گَهیم هَمچو شِکَر بِفْسُران گَهی بِگُداز

چو ماه هَمرَهِ من شُد سَفَر مرا حَضَر است
به زیرِ سایهٔ او می‌رَوَم نِشیب و فَراز

زِ آسْمان شِنَوَم من که عاقِبَتْ مَحمود
خَموش باش که محمود گشت کارِ اَیاز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.