۳۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۴۹

رفتم بخرابات توکلت علی‌الله
وارستم از آفات توکلت علی‌الله

ز خرقه و سجاده و تسبیح گذشتم
در کشف و کرامات توکلت علی‌الله

در خرقه سالوس نهان چند توان داشت
بتخانهٔ طاعات توکلت علی‌الله

عزی بدر آوردم و بر خاک فکندم
بر سنگ زدم لات توکلت علی‌الله

از آب و گل خویش سبک گشتم و رفتم
تا بام سموات توکلت علی‌الله

راه سفر طامه کبراست توکل
تا چند ز طامات توکلت علی‌الله

گویم سخنی فیض اگرنه خرفی تو
بگذر ز خرافات توکلت علی‌الله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.