۹۴۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۴۴

ز هرچه آن غیر یار استغفرالله
ز بود مستعار استغفرالله

دمی کان بگذرد بی یاد رویش
از آن دم بیشمار استغفرالله

زبان کان تر بذکر دوست نبود
ز سرش الحذر استغفرالله

سر آمد عمر و یکساعت ز غفلت
نگشتم هوشیار استغفرالله

جوانی رفت پیری هم سر آمد
نکردم هیچ کار استغفرالله

نکردم یک سجودی در همه عمر
که آید آن بکار استغفرالله

خطا بود آنچه گفتم و آنچه کردم
از آنها الفرار استغفرالله

ز کردار بدم صد بار توبه
ز گفتارم هزار استغفرالله

شدم دور از دیار یار ای فیض
من مهجور زار استغفرالله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.