۳۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۷۴

غم پنهان سمر شد چون کنم چون
محبت پرده در شد چون کنم چون

بگردابی فرو شد پای دل را
که آب از سر بدر شد چون کنم چون

خوش آنروزی که دل در دست من بود
دل از دستم بدر شد چون کنم چون

بجنبانید تا زنجیر زلفش
جنونم بیشتر شد چون کنم چون

ندارد در دلش تاثیر فریاد
فغانم بی اثر شد چون کنم چون

چسان امید بهبودی توان داشت
که کار از بدبتر شد چون کنم چون

فتاده بر در دلها بلی فیض
گدای در بدر شد چون کنم چون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.