۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۸

زان دهان حرفی فکندی در میان
زان میان خلقی فکندی در گمان

زان دهان در میان جز حرف نیست
زان میان هم نیست چیزی در میان

آن میان رمزیست باریک و دقیق
وان دهان سریست مخفی و نهان

در دهان خود غیر حرفی نیست زین
در میان هم غیر موئی نیست زان

زان دهان هرگز کسی آگه نشد
جز مگر حرفی که آید زان دهان

زان میان هرگز کسی واقف نگشت
جز کمر گاهی که بندی در میان

عالمی پر شکر و پر قند شد
بس که شیرینست حرف آن دهان

کرد اذهان خلایق را لطیف
فکر لطف آن میان اندر جهان

شور کردی فیض و مو بشکافتی
در حدیث آن دهان و آن میان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.