۳۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۹۹

روزها در طلبت می‌پویم
در فراقت همه شب می‌مویم

قصه شوق تو از خود با خود
دم بدم میشنوم میگویم

در سرا پای بتان حسن ترا
تو بتو موی بمو میجویم

رنگ و بویت ز خیالم نرود
چون شوم گل همه گل میرویم

در غمت بهر وضو وقت نماز
زاب دیده رخ خود میشویم

در تمنای لقایت چون فیض
کو بکو بیسر و پا می‌پویم

سر سودای تو دارم چکنم
میروم میطلبم میجویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.