۳۰۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۳۰

هی نیاری بر زبان جز حرف حق
نیست لایق زان دهان جز حرف حق

لا اوحش الله زان دهان شکرین
حیف باشد زان لبان جز حرف حق

بر وفای عهد و پیمان دل منه
بر زبانت مگذران جز حرف حق

من چو حق گویم تو هم حق گوی باش
تا نباشد در میان جز حرف حق

هی چه می‌گویم از آن حقه دهان
گفتگو کی می‌توان جز حرف حق

باطل اندر آن دهان حق می‌شود
کی برون آید از آن جز حرف حق

حق و باطل زان دهان شیرین بود
فیض مشنو زاندهان جز حرف حق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.