۳۹۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹۰

یار اگر آشنا شود چه شود
بخت اگر یار ما شود چه شود

گر ز خمخانهٔ می وصلش
جرعهٔ قسم ما شود چه شود

گر دل خستهٔ مرا ای جان
غمزه‌ات غمزدا شود چه شود

نفسی گر بر آورم با تو
تا دل از غصه وا شود چه شود

در ره چون تو غمگساری اگر
دل و جانم فدا شود چه شود

مرغ روحم که طایر قدس است
زین قفس گر رها شود چه شود

چون حجاب من از منست اگر
این من از من جدا شود چه شود

این سبو بشکند درین دریا
بحر بی‌منتها شود چه شود

فیض از هر دو کون بیگانه
با تو گر آشنا شود چه شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.