۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۲۶

چو من کسی که ره مستقیم میداند
صفای صوفی و قدر حکیم میداند

طریق اهل جدل جمله آفتست و علل
ره سلامت قلب سلیم می‌داند

ز چشم مست تو بر داشت نسخهٔ عارف
و لیک منتسخش را سقیم میداند

کسیکه حسن تو دیده است و عشق فهمیده است
مزاج طبع مرا مستقیم میداند

چو عشق مظهر حسنست قدر من دانی
از آنکه قدر گدا را کریم میداند

رموز سر محبت حبیب می‌فهمد
کنوز کنه سخن را کلیم میداند

بدوست دارد امید و ز خویش دارد بیم
کسی که معنی امید و بیم میداند

براه مرگ روانست جاهل غافل
مسافریست که خود را مقیم میداند

بسوی حق بود آهنگ عارف حق‌بین
نه حزن باشد او را نه بیم می‌داند

کسی که لذت دیدار دوست را یابد
نعیم هر دو جهان کی نعیم می‌داند

ندیده است جمال و شنیده است نوال
که ترک لذت دنیا عظیم می‌داند

میان خوف و رجا زاهد است سر گردان
دو دل شده دل خود را دو نیم میداند

بگریه رفت ز خود فیض و طفل اشگش را
حساب‌دان هم درّ یتیم میداند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.