۴۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۶

ما سرّ کن فکانیم ما را که میشناسد
از دیدها نهانیم ما را که میشناسد

هر چند بر زمینیم با خاک ره نشینیم
برتر ز آسمانیم ما راکه میشناسد

ما همنشین ناریم از خلق بر کناریم
هر چند در میانیم ما راکه میشناسد

ما جان جان جانیم از جسم بر کرانیم
بیرون ازین جهانیم ما راکه میشناسد

از نام ما مگوئید وز ما نشان مجوئید
بی‌نام و بی‌نشانیم ما راکه میشناسد

در هر جهت مپوئید و اندر مکان مجوئید
بیرون ز هر مکانیم ما راکه میشناسد

ما را مکان نباشد ما را زمان نباشد
برتر ازین و ‌آنیم ما راکه میشناسد

ما عاقلان مستیم ما نیستان هستیم
اقرار منکرانیم ما راکه میشناسد

کم گوی فیض اسرار دُر در صدف نگه‌دار
ما بحر بیکرانیم ما را که میشناسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.