۳۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۴

روی در روی یار باید کرد
پشت بر کار و بار باید کرد

خوندل را زدیده باید ریخت
دل و جانرا نثار باید کرد

عشق هوش است و عقل سرپوشی
خویش را هوشیار باید کرد

بندگی و فکندگی خواهی
عاشقی اختیار باید کرد

ور طلب میکنی بزرگی و جاه
عقل با خویش یار باید کرد

گر نه عشق است در خور تو نه عقل
کار دنیات یار باید کرد

در سرت گر هوای فردوسست
یا هوا کار زار باید کرد

از جهنم اگر نداری باک
طلب اعتبار باید کرد

حق تجلی نمود از همه سو
چشم را فیض چار باید کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.