۲۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۵

دل گرفتار ماه سیما ئیست
جان هوادار سرو بالائیست

گه جنون گاه عقل و گه مستی
در دل تنگ ما تماشائیست

در غم عشق هر پری روئی
سرشوریده سر بصحرا ئیست

بر سرراه هر هلال ابروی
از هجوم نظاره غوغائیست

بر سرکوی هر بتی مه روی
هر طرف زآب چشم دریائیست

از لب لعل هر شکر دهنی
در دل هر کسی تمنائیست

نه همین فیض مست و شیدا شد
که بهر گوشه مست و شیدائیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.