۳۴۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰

گرنکندی بسته ماند اینجا دلت
تو بمانی بیدل آنجا در عذاب

حسرتی ماند به دل آن را که داد
دل به چیزی گر نشد زان کامیاب

هست دنیا چون سرابی تشنه را
تشنه کی سیراب گردد از سراب

آیدت هر دم سرابی در نظر
سوی آن رانی بتعجیل و شتاب

آن نباشد آب و دیگر همچنین
هرگز از دنیا نگردی کامیاب

خل غیرالله اقبل نحوه
هر چه بینی غر حق زان رو بتاب

درد را بگذار و صافی را بگیر
بگذر از قشر ای دل و بستان لباب

تا شوی با جان عالم متصل
تا شوی از روح عالم کامیاب

گفت با تو فیض اسرار سخن
فهم کن والله اعلم بالصواب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.