۳۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۶

در وصل تو می زنند احباب
تاب هجران نماندشان بشتاب

بی تو جان تا بکی تواند زیست
دل بیچاره چند آرد تاب

بنماآفتابرا بسی ابر
بگشا از جمال خویش نقاب

تا بمانند عاقلان حیران
خشک مغزان شوند اولواالالباب

پیشوایان شوند تازه مرید
شیب را نو کنند عهد شباب

بنده و خواجه در هم آمیزند
یتفانی العبید فی الارباب

باخودآیند بیخودان هوا
هوشیاران شوند مست و خراب

نه بصر ماند از اولوا الابصار
نه ادب آید از اولوا الالباب

این چنین روزی ار شود روزی
لیس فیض یری والااصجاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.